مدح و مرثیۀ حضرت زهرا سلام الله علیها
وقتی هوای روضۀ ما باز مادری است حال و هوای گریۀ ما جور دیگری است وقـتـی کـه مـادر هـمـۀ مـاست فـاطـمـه حسّی که بین ماست، همانا برادری است مداح و روضه خوان و سخنران و چای ریز کارِ تمام ما درِ این خـانه نـوکری است شاهان روزگار به ما غـبطه میخورند این نوکری خودش به خدا عین سروری است این اشک ها نـشان دل بی قـرار مـاست عالم بداند اینکه دل شیعه مـادری است زهراست آن که وصف شکوهش نگفتنی است زهراست آنکه شأنِ مقامش پیمبری است زهـراست آن که اُمِّ ابیـهـای احـمد است زهراست مادر همۀ ما، چه مادری است زهراست آن که شیعه به او کرده اقـتدا از لطف فاطمه است، اگر شیعه حیدری است زهراست آنکه در ره حـیدر خـمیده شد بگـذاشت سر به پای ولایت؛ شهیده شد |